حمله مردم معترض صفا شهر شهرستان خرم بيد به بهترین معدن سنگ دنیا به نام معدن سنگ دهبید چاه مرغی که متعلق به آیت الله امامی کاشانی امام جمعه موقت تهران است که 5 سال پیش عباس پالیزداردر دانشگاه بوعلی همدان در این باره می گوید: "یکی ازآقایان علما آمد گفت یک پسرمعلول جسمی دارم و می خواهم یک موسسه توانبخشی بسازم که پسرم هم زیر نظر خودم باشد. ما هم موسسه را ثبت کردیم. بعد آمد گفت که اقا من ساپورت مالی می خواهم فلان معدن سنگ دهبید فارس را که بهترین معدن سنگ دنیاست به من بدهید. بعد از چند وقت گفت کم است معدن دیگری در زنجان را هم به من واگذار کنید و تا به حال این آقا چهار معدن را تصاحب کرده به بهانه ساپورت یک موسسه توانبخشی. در این زمان دانشجویان با اصرار خواستند که نام این شخص چیست. پالیزار گفت آیت الله امامی کاشانی (عضو شورای نگهبان و یکی از ٤ امام جمعه موقت اما پای ثابت تهران)"به دنبال مصوبه هیئت دولت در جریان سفر به استان فارس مبنی بر واگذاری معادن در اختیار یک مؤسسه بهرهبردار به بخش تعاون و مخالفت دیوان عدالت اداری با این تصمیم، مردم صفا شهر با حمله به تأسیسات و تجهیزات و ماشینآلات معدن دهبید استان فارس آن را به آتش کشیدند و خسارات فراوانی به این معدن آیت الله امامی کاشانی وارد کردند.
Sunday, April 28, 2013
Thursday, April 25, 2013
خبرگزاری هرانا - گزارشی از وضعیت وخیم پدرم محمدرضا پورشجری (سیامک مهر) در سیاه
چال "ندامتگاه مرکزی کرج"
محمدرضا پورشجری نویسندهٔ وبلاگ گزارش به خاک ایران
با نام مستعار سیامک مهر، بیش از دو سال و نیم است بدون حتا یک روز مرخصی، به جرم
بیان اندیشهها و باورهایش و تلاش در راه روشنگری، در سختترین شرایط ممکن در سیاه
چالهای جمهوری اسلامی زندانی است. در حالی که از بیماری شدید قلبی و گرفتگی رگهای
حیاتی قلب و نیز دیگر بیماریها رنج میبرد؛ حتا پزشکان بند تأیید و تأکید کردهاند
که در صورت عدم درمان از راه عمل جراحی قلب باز، هر لحظه احتمال ایست قلبی و مرگ
حتمی، پدرم را تهدید میکند. محمدرضا پورشجری تحت شرایطی بسیار مخوف، وخیم و غیر
انسانی در یکی از بدنامترین زندانهای ایران در میان زندانیان جرایم دیگر و افراد
شرور و خطرناک به سر میبرد.
دادستان با مرخصی درمانی یا حکم عدم کیفر ایشان
موافقت نمیکند تا نشان دهد نه تنها هیج ارزشی برای جان انسانها ندارد و در کارش
کاملا سیاسی زده و نامستقل عمل میکند، بلکه احتمالا خودش هم بویی از انسانیت نبرده
است!
تمامی این فشارها حتا در حال افزایش است؛ وقتی
اخیرا «مطلع شدم گارد بیرحم زندان ندامتگاه مرکزی کرج، در فاصلهٔ زمانی ده روز، سه
بار زندانیان بیدفاع و بیپناه و اموال ناچیزشان را مورد یورش، ضرب و شتم و تخریب
قرار دادند و حتا به اندک مایحتاج غذایی آنان نیز رحم نکردند و آن را زیر پا له
کردند! حملات مشابه از این دست نیز به برخی دیگر از زندانها از جمله زندان رجایی
شهر کرج از سوی ماموران مسلح زندان علیه زندانیان سیاسی بیدفاع و بیگناه صورت
گرفته است؛ این در حالی است که با وجود شرایط جسمی بحرانی پدرم هر نوع استرس و فشار
روحی و محیط کثیف داخل زندان، وضعیت او را به مراتب بدتر میکند.
آخر به چه جرم؟! حتا به فرض ارتکاب جرم هم در کجای
دنیای انسانی و حتا حیوانی، چنین ستم وحشیانهای در حق انسانهای بیدفاع انجام
میشود؟ در حق امثال پدر من که هیچ سلاحی نداشتند جز قلمشان برای بیان اندیشهها و
باورها در محیطی که سانسور و بیعدالتی، بیداد میکند؟! آیا به راستی حق گویی و
قلم زنی در این سرزمین تا این اندازه برای حکومت جمهوری اسلامی خطرناک است؟! حکومتی
که ادعا میکند» سربازان گمنام امام زمانش «برای هر ماموریتی آمادهاند؟! آیا پدر
من سلاح داشته، آدم کشته، اختلاس کرده، به چه جرمی؟ به کدامین قانون نانوشتهای این
همه زجر در حق پدرم و مانند او انجام میشود؟
جمهوری اسلامی حتا قوانین نیم بند خودش را هم نقض
میکند. از نظر سرکوبگران این حکومت کسانی مانند پدر من صرف نظر از ارتکاب یا اثبات
جرم ناکرده یشان، مجرم و محکوم هستند، مگر ابن که خلافش ثابت شود! و این قانون
بیدادگرانهای در هیچ جای دیگر کرهٔ زمین وجود ندارد!
دارند عزیزانمان را در زندانهای مخوفشان ذره ذره
زجرکُش میکنند و بیخبری از وضعیت آنان را در میان بحثهای پوشالی سیاسی مانند
انتخابات رژیم پوشش میدهند، تا صدای افرادی چون پدرم به هیچ جا نرسد.
مسبب اصلی هر اتفاقی که برای پدرم و مانند او
بیافتد بدون شک بر عهدهٔ ولی فقیه و رهبر این نظام است که با سکوت و فرمان خود،
مجوز این جنایتها را صادر میکند.
به عنوان تنها فرزند محمدرضا پورشجری، دادخواهی
خودم را از تمام مجامع حقوق بشری و سازمانهای بین المللی برای نجات جان پدرم و
رسیدگی به وضعیت دیگر زندانیان سیاسی-عقیدتی خواستارم؛ هرچه بیشتر دست روی دست
گذاشته شود و پروندهٔ پدرم مشمول گذر زمان گردد، بیش از پیش جان او در خطر است.
میترا پورشجری
۵ اردیبهشت ۱۳۹۲
۲۵ اپریل ۲۰۱۳
۵ اردیبهشت ۱۳۹۲
۲۵ اپریل ۲۰۱۳
Wednesday, April 17, 2013
دادگاهی در شهر مریوان سه شهروند را به پوشیدن لباس زنانه و گرداندن در سطح شهر محکوم کرده است. حکم یکی از این افراد روز دوشنبه ۲۶ فروردین اجرا شد.این سه نفر به دلیل یک نزاع خانوادگی که حدود دو هفته پیش انجام شد، با این حکم روبەرو شدەاند.نیروی انتظامی شهرستان مریوان، پس از صدور این حکم به یکی از متهمان این پرونده به نام “ت.خ” لباس قرمز زنانه پوشانده و او را در سطح شهر مریوان گردانده است.انجمن زنان مریوان ضمن محکوم کردن این اقدام، آن را “بیحرمتی به زنان” دانسته است. انجمن زنان مریوان در این خصوص گزارش کرده که تعدادی از زنان کُرد با پوشیدن لباس قرمز کُردی و حمل پلاکاردهایی در محکومیت این عمل نیروی انتظامی و دادگاه شهرستان مریوان در تعدادی از خیابان های شهر مریوان –چهار راه موسک تا چهار راه شبرنگ- دست به اعتراض زده اند. طبق همین گزارش پس از شروع اعتراض از سوی فعالان زن نیروهای انتظامی و گارد ویژه به معترضین حمله ور شده و تعدادی از آنان را به شدت مجروح کرده اند.
Saturday, April 13, 2013

حمله شیمیایی رژیم اسد به مناطق کردنشین سوریه
ظهر امروز ٢٤ فروردین بر اثر حمله شیمیایی نیروهای ارتش سوریه به محله کُرد نشین "شیخ مقصود" 16 شهروند کُرد کشته و مجروح شده اند. خبرگزاری رویترز به نقل از دیده بان حقوق بشر سوریه گزارش کرده که در این حمله 4 تن از جمله یک زن به همراه دو فرزند خردسال خود جان خود را از دست داده اند.
Subscribe to:
Posts (Atom)