در پی شور و حال نه چندان جذاب فوتبال جام ملتهای اروپا، با دیدن فوتبال خواه ناخواه
یاد کثیفترین چهره فوتبال ایران،ناصر محمد خانی میافتم که حکم قصاص شهلا جاهد را از دادگاه فرمایشی خواستار شد و بدین طریق خود را منفور جامعه و دوستداران ورزش قرار داد و در صفوف قاتلین و شکنجه گران رژیم قرار گرفت.
شهلا جاهد یکی از صد هزار قربانیان این حکومت فاسد،حکومت اعدام و شکنجه و سنگسار
بود که تا آخرین روزهای زندگییش عاشق زندگی بود.
ما همه قربانی انتقام جویی هستیم که تیغ بدستمان دادهاند که نامش قصاص است
و چیزی از ما به غارت برده اند که نامش بخشایش است.
علیه اعدام و شکنجه و سنگسار متحد شویم
بپاخیزیم تا شکوفههای انسانیت را به جای طناب دار بر گردن انسانها بیاویزیم
انسان بودن را بیاموزیم و انسانیت را هدایت کنیم
و در اینجا دکلمه ایی در وصف شهلا جاهد
آب میخواهم سرابم میدهند عشق میورزم عذابم میدهند
خنجری بر قلب بیمارم زدند بی گناهی بودم و دارم زدند
دشنه نامرد بر پشتم نشست از غم نامردمی پشتم شکست
عشق آخر تیشه زد بر ریشهام تیشه زد بر ریشهٔ اندیشه ام
عشق اگر این است مرتد میشوم خوب اگر این است من بد میشوم
بس کنای دل نابسامانی بس است کافرم دیگر مسلمانی بس است
نیستم از مردم خنجر به دست بت پرستم بت پرستم بت پرست
بت پرستم بت پرستی کار ماست چشم مستی تحفهٔ بازار ماست
خستهام خستهام از قصّههای شومتان خسته از همدردی مسمومتان
آسمان خالی شد از فریادتان بی ستون در حسرت فرهادتان
کوه کندن گرنباشد بیشهام بویی از فرهاد دارد تیشه ام
وای که در شهر شما یاری نبود قصّههایم را خریداری نبود
وای که رسم شهرتان بیداد بود شهرتان از خون ما آباد بود
از در و دیوارتان خون میچکد خون من فرهاد و مجنون میچکد
به امید ایرانی آزاد
یاد کثیفترین چهره فوتبال ایران،ناصر محمد خانی میافتم که حکم قصاص شهلا جاهد را از دادگاه فرمایشی خواستار شد و بدین طریق خود را منفور جامعه و دوستداران ورزش قرار داد و در صفوف قاتلین و شکنجه گران رژیم قرار گرفت.
شهلا جاهد یکی از صد هزار قربانیان این حکومت فاسد،حکومت اعدام و شکنجه و سنگسار
بود که تا آخرین روزهای زندگییش عاشق زندگی بود.
ما همه قربانی انتقام جویی هستیم که تیغ بدستمان دادهاند که نامش قصاص است
و چیزی از ما به غارت برده اند که نامش بخشایش است.
علیه اعدام و شکنجه و سنگسار متحد شویم
بپاخیزیم تا شکوفههای انسانیت را به جای طناب دار بر گردن انسانها بیاویزیم
انسان بودن را بیاموزیم و انسانیت را هدایت کنیم
و در اینجا دکلمه ایی در وصف شهلا جاهد
آب میخواهم سرابم میدهند عشق میورزم عذابم میدهند
خنجری بر قلب بیمارم زدند بی گناهی بودم و دارم زدند
دشنه نامرد بر پشتم نشست از غم نامردمی پشتم شکست
عشق آخر تیشه زد بر ریشهام تیشه زد بر ریشهٔ اندیشه ام
عشق اگر این است مرتد میشوم خوب اگر این است من بد میشوم
بس کنای دل نابسامانی بس است کافرم دیگر مسلمانی بس است
نیستم از مردم خنجر به دست بت پرستم بت پرستم بت پرست
بت پرستم بت پرستی کار ماست چشم مستی تحفهٔ بازار ماست
خستهام خستهام از قصّههای شومتان خسته از همدردی مسمومتان
آسمان خالی شد از فریادتان بی ستون در حسرت فرهادتان
کوه کندن گرنباشد بیشهام بویی از فرهاد دارد تیشه ام
وای که در شهر شما یاری نبود قصّههایم را خریداری نبود
وای که رسم شهرتان بیداد بود شهرتان از خون ما آباد بود
از در و دیوارتان خون میچکد خون من فرهاد و مجنون میچکد
به امید ایرانی آزاد
No comments:
Post a Comment