Tuesday, March 18, 2014

۲۰ اسفند ۱۳۲۴، روز ترور احمد کسروی به دست فداییان اسلام

« بخوانید و به کار بندید »، نامه‌ای سرگشاده به قلم روح‌الله خمینی به تاریخ اردیبهشت ۱۳۲۳ خورشیدی ظاهراً خطاب به مردم و روحانیان بود. این نامه یک‌سال پس از انتشار کتاب جنجالی «شیعی‌گری؛ بخوانند و داوری کنند» نوشته احمد کسروی، منتشر شد.

در این نامه روح‌الله خمینی، سید احمد کسروی را «یک نفر تبریزی بی‌سروپا» خطاب کرد و از آخوندهایی بود که «...مسلمانان با غیرت» را به کشتن «این مرتد جاهل مفسدالارض» فراخواند.

کسروی در اتاق بازرسی دادگستری همراه منشی‌ اش نشسته بود، که ۸ نفر از فداییان اسلام الله اکبر گویان وارد میشوند، چند تیر شلیک میکنند، نگهبان‌ها همه از ترس پنهان شده، و فداییان که موقعیت را مناسب می‌بینند اول کسروی و منشی‌ اش را با تیر زده سپس با چاقو ۲۷ ضربه به او میزنند، وقتی‌ از قتل او مطمئن شدند همانطور الله اکبر گویان از دادگستری خارج شدند.

سید احمد حکم‌آبادی که بعدها نام خانوادگی کَسرَوی را برگزید، تاریخ‌نگار، زبان‌شناس، پژوهش‌گر، حقوق‌دان و اندیشمند ایرانی بود.

وی استاد ملی‌گرای رشته حقوق در دانشگاه تهران و وکیل دعاوی در تهران بود. احمد کسروی در حوزه‌های مختلفی هم‌چون تاریخ، زبان‌شناسی، ادبیات، علوم دینی، روزنامه‌نگاری، وکالت، قضاوت و سیاست فعالیت داشت.

احمد کسروی بنیان‌گذار جنبشی سیاسی-اجتماعی با هدف ساختن یک «هویت ایرانیِ سکولار» در جامعه ایران، موسوم به جنبش «پاک‌دینی» بود که در دوره‌ای از حکومت پهلوی شکل گرفت.
احمد کسروی خواستار مبارزه با «واپس‌ماندگی فکری و علمی» و روشن‌گری در تمامی وجوه زندگانی بود وی با انتقاد از «اوضاع زندگی، خرافه‌گرایی و آداب اجتماعی» مردم ایران، خواستار «پالایش زبان فارسی» از هر گونه واژه عربی و سره‌نویسی در زبان فارسی بود.

---------------------------------------------
در سرزمین و زمانی‌ که مذهب تابو بود و روحانیون به نام مذهب مردم را به هر چه میخواستند وامیداشتند، سید احمد کسروی که خود زمانی‌ روحانی بود و تا انتهایِ روش کاری آنها را فهمیده بود... شجاعانه ایستاد و سوالات و مواردی مطرح کرد تا دیگران را به فکر وا دارد....

از خطری که جانش را تهدید میکرد نیک‌ آگاه بود ولی‌ بخاطر آینده‌ی هولناکی که میدید نمیتوانست خاموش بماند... کسروی برخلاف صادق هدایت که نفرت و استیصالش از اوضاع قلمش را تند کرده بود، عملا نبرد آغاز کرد..

کسروی هر هفته جلساتی ترتیب میداد و هر ماه از میان شرکت کنندگان جلساتش با افراد مستعد هم پیمان میشد... آنان را رزمندگان نام نهاده بود و از آن‌ها میخواست از خانواده و نزدیکان خود روشنگری را شروع کنند... کسروی میخواست در چندین شهر همین ایده را پیاده کند تا روشنگری بسط یابد... ملایان که پاسخ سوال‌ها و استدلال‌هایش را نداشتند به او اتهام توهین زدند. روح الله خمینی و روحانیون دیگر فتوایِ قتلش را صادر کردند ...و در نهایت قاتلان به سراغش رفتند ... و آغاز انقلابی‌ را با ضرب گلوله و چاقو خفه کردند و ..... آدم کشان قهرمان شدند ...


No comments:

Post a Comment