_آخرین مصاحبه نوآم چامسکی زبان شناس، فیلسوف آنارشیست و نظریه پرداز امریکایی_
سی جی پلیخرونیو: در پیامی که اوباما در شب سیزدهمین سالگرد حملات یازده سپتامبر به آمریکا از تلویزیون در سطح ملی فرستاد به مردم آمریکا و دیگر نقاط جهان اعلام کرد که ایالات متحده قصد دارد که جنگ در عراق را از سر گیرد اما این بار علیه گروهی که خود را دولت اسلامی عراق و سوریه میخواند، یعنی داعش. آیا عراق کار ناتمام حمله آمریکا در سال ٢٠٠٣است یا شرایط آنجا صرفا پیامد اجتناب ناپذیر برنامه استراتژیک امپراطوری هرج و مرج است؟
نوام چامسکی: «اجتناب ناپذیر» واژهی سنگینی است اما ظهور داعش و گسترش جهادگرایی رادیکال به طور کلی محصول طبیعی اعمال حق به جانب واشنگتن در زدن پتک بر سر جامعهی شکنندهی عراق است که پس از یک دهه تحریمهای ایالات متحده و انگستان به سختی در کنار هم چفت میشد، تحریمهایی آنقدر طاقت فرسا که هر دوی دیپلماتهای مورد احترام در سطح بین المللی که این تحریمها را از طریق سازمان ملل اعمال کرده بودند در اعتراض به آنچه به «نسل کشی» متهم میکردند استعفا دادند.سی جی پلیخرونیو: در پیامی که اوباما در شب سیزدهمین سالگرد حملات یازده سپتامبر به آمریکا از تلویزیون در سطح ملی فرستاد به مردم آمریکا و دیگر نقاط جهان اعلام کرد که ایالات متحده قصد دارد که جنگ در عراق را از سر گیرد اما این بار علیه گروهی که خود را دولت اسلامی عراق و سوریه میخواند، یعنی داعش. آیا عراق کار ناتمام حمله آمریکا در سال ٢٠٠٣است یا شرایط آنجا صرفا پیامد اجتناب ناپذیر برنامه استراتژیک امپراطوری هرج و مرج است؟
یکی از محترمترین تحلیل گران جریان اصلی ایالات متحده درمسایل خاورمیانه و از نیروهای عملیاتی سازمان سیا، گراهام فولر، به تازگی نوشته است که : «من فکر میکنم ایالات متحده یکی از کلیدیترین خلق کنندگان داعش است. ایالات متحده نقشهای برای تاسیس داعش نداشت اما دخالتهای مخربش در خاورمیانه و جنگ در عراق اساس موجبات تولد داعش بود.»
من فکر میکنم او درست میگوید. شرایط برای ایالات متحده فاجعهبار است اما این نتیجه طبیعی دخالت اوست. یکی از پیامدهای تلخ تجاور ایالات متحده و انگلستان شعلهور کردن درگیریهای فرقهای است که اکنون عراق را تکه پاره میکند و در کل منطقه هم با عواقبی دردناک پخش کرده است.
__ به نظر میرسد که داعش جنبش جدید جهادیگری را نمایندگی میکند، با تمایلات ذاتی بیشتری به سوی بربریت در انجام ماموریت خود برای برقراری مجدد خلافت اسلامی، در عین حال ظاهرا توانایی بیشتری نسبت به خود القاعده برای به خدمت گرفتن جوانان مسلمان رادیکال از قلب اروپا و حتا تا آن سوی استرالیا دارد. به نظر شما چرا تعصبات مذهبی تبدیل به نیروی محرکه بسیاری از جنبشهای مسلمانان در سراسر جهان شده است؟
ایالات متحده بمانند بریتانیا در پیش از این، تمایل داشته است که اسلام رادیکال را حمایت کند و به مخالفت با ناسیونالیسم سکولار برآید که به زعم هر دوی این حکومتهای امپریالیستی [ناسونالیسم سکولار] برای اهدافشان در یافتن سلطه و کنترل، تهدیدآمیزتر است. هنگامی که گزینههای سکولار سربرمیآورند، افراط گرایی دینی عمومن خلا را پر میکند. به علاوه، متحد اصلی ایالات متحده طی سالها، یعنی عربستان سعودی، رادیکالترین حکومت اسلامگرا در جهان است و همچنین حکومتی مبلغ است که با تاسیس مدارس، مساجد و دیگر روشها، منابع عظیم نفتی خود را صرف ترویج دکترین افراطگرای وهابی_سلفی خود میکند و در کنار امارات خلیجی _ تمامشان همپیمانان ایالات متحده_ منبع اصلی تامین مالی گروههای اسلامگرای رادیکال بوده است.
شایان ذکر است که با افول دموکراسی تعصبات مذهبی در غرب نیز در حال گسترش است. ایالات متحده یک نمونهی بارز است. کشورهای زیادی در دنیا نیستند که اکثریت جمعیت مردم ایمان داشته باشند که دست خدا تکوین را هدایت میکند و تقریبا نیمی از اینها فکر کنند که جهان چند هزار سال پیش خلق شده است. و از آن جایی که حزب جمهوریخواه در خدمت به ثروت و قدرت شرکتهای بزرگ آنقدر افراطی شده است که نمیتواند بر سر سیاستهای واقعی خود از مردم تقاضای حمایت کند، بلکه مجبور شده است که بر روی این بخشها به عنوان پایگاه رای گیری حساب کند و به آنها نفوذ قابل توجهی در سیاست دهد.
__ ایالات متحده مرتکب جنایات جنگی عمدهای در عراق شده است اما اعمال خشونت آمیزی که این روزها علیه غیرنظامیان به خصوص کودکان و مردمی از قومیتها و گروههای مذهبی مختلف در این کشور صورت میگیرد نیز وحشتناک است. با در نظر گرفتن آن که عراق طولانیترین دوران ثبات سیاسی را تحت حاکمیت صدام حسین به نمایش گذاشت، چه درسهای آموزشی میتوان از اوضاع به غایت نابسامان امروز در آن بخش از جهان گرفت؟
ابتداییترین درس این است که پایبندی به معیارهای متمدن و قوانین بین المللی عاقلانه است. خشونت جنایتکارانهی حکومتهای شروری چون ایالات متحده و انگلستان پیامدهای فاجعهبار را تضمین نمیکند اما ما به ندرت میتوانیم ادعا کنیم که وقتی این فجایع به بار میآیند شگفتزده میشویم.
__حملات ایالات متحده علیه پایگاههای داعش در سوریه بدون تایید و همکاری رژیم بشار اسد نقض قوانین بین المللی را موجب میشود، این ادعایی است که دمشق، مسکو و تهران پیش از بمباران داشتند. با این حال، آیا قضیه این نیست که نابودی نیروهای داعش در سوریه باعث تقویت بیشتر رژیم سوریه میشود؟ یا این که رژیم اسد در هراس است که در این صف نفر بعدی نوبت اوست؟
رژیم اسد نسبتا ساکت بوده است. مثلا جهت اقدام برای پایان این حمله که بی شک نقض منشور سازمان ملل و اساس قوانین مدرن بین المللی ( اگر برای کسی اهمیت داشته باشد بخشی از قانون عالی اراضی ایالات متحده طبق قانون اساسی است) از شورای امنیت درخواستی نکرد. رژیم جانی اسد بی شک میتواند ببیند که دیگر نقاط جهان چه میکنند: حمله ایالات متحده علیه داعش دشمن اصلی او را تضعیف میکند.
__ علاوه بر برخی کشورهای غربی، دولتهای عربی حمایتهای نظامی خود را به حملهی ایالات متحده به داعش در عراق و سوریه ارائه دادهاند. آیا این مورد، یک شکل از بنیادگرایی اسلامی ( مثلا عربستان سعودی) است که ترس از شکل دیگری از بنیادگرایی اسلامی (داعش) را نشان میدهد؟
همانطور که نیویورک تایمز به دقت گزارش داد، این حمایت «ولرم» است. این نظامها قطعا از داعش هراس دارند اما در ظاهر همچنان به حمایت مالی از سوی اهداکنندگان ثروتمند در عربستان سعودی و امارات ادامه میدهند و ریشه ایدئولوژیک آن، همانطور که اشاره کردم، در افراطگرایی اسلام رادیکال سعودی است که فروکش نکرده است.
__ با نگاهی به شرایط حال حاضر در عراق، سوریه، لیبی، نیجریه، اوکراین، دریای چین و حتا در بخشهایی از اروپا، اظهار نظر اخیر زبیگنیو برژینسکی در شبکه ام اس ان بی سی که گفت « ما با نوعی هرج و مرج گستردهی پویا در نقاطی از جهان مواجه هستیم» به نظر میرسد بجا بود. چقدر از این گسترش به کاهش هژمونی جهانی و به توازن قدرتی که در دوران جنگ سرد وجود داشت مربوط است؟
قدرت ایالات متحده به نقطه اوج خود در سال ١٩۴۵ رسید و از آن پس قدرتش به طور پیوسته رو به کاهش گذاشته است. تغییرات بسیاری طی سالهای اخیر صورت گرفته است. یکی از آنها ظهور چین به عنوان قدرت اصلی است. تغییر دیگر خلاص شدن آمریکای لاتین از کنترل امپریالیستی برای اولین بار طی 500 سال است ( طی یک قرت گذشته، از زیر سلطه ایالات متحده). ظهور بلوک بریکس (برزیل، روسیه، اندونزی، چین، آفریقای جنوبی) و سازمان همکاری شانگهای که در چین واقع است و هند، پاکستان، کشورهای آسیای مرکزی و دیگر کشورها را شامل میشود هم به این گسترش مربوط میشوند.
اما ایالات متحده همچنان در مقیاسی گسترده قدرت مسلط جهانی است.
No comments:
Post a Comment