در نگاه اول این احساس می تواند به خواننده دست بدهد كه طلاق به خودی خود چیز بدی نیست. با مدنیت جدا شدن و اعصاب همدیگر را خرد نكردن، بهتر از دعوا و نساختن است. بهتر از سوختن و ساختن است. اگر دو نفر كه در یك رابطه دوستانه هستند و در زمان مناسب علاقمند به ازدواج باشند، و روزی این رابطه دوستانه با دست انداز روبرو شد و دیگر همزیستی زیر یك سقف امكان پذیر نباشد، بهترین انتخاب همان طلاق و جدائی است. برای كسی كه از این سر به موضوع نگاه كند، افزایش آمار طلاق در ایران می تواند شاخص استقلال زن را نشان بدهد. آمار طلاق در جوامع غربی مدرنتر همیشه بالاتر از جوامع سنتی بوده است. در كانادا آمار طلاق بالای ٤٠ درصد است. در آمریكا این رقم به ٥٠ درصد هم رسیده است. همین موضوع باعث افتخار امام جمعه ها، روشنفكران سنتی و ملی و مذهبی كشورهای عقبمانده تر بوده است كه گویا روابط زناشوئی و در نتیجه پایبندی به مسئولیت در قبال زندگی و بزرگ كردن بچه و غیره در كشورهای غربی تضعیف شده است و آن را به صدها موضوع دیگر ربط می دهند كه ثابت كنند فرهنگشان بهتر است و زنان با مسئولیت به خانواده برخورد می كنند. این یك تفسیر وارونه از دنیای امروز است. در جوامع غربی و یا همان به اصطلاح جاهایی كه بقول ملاها و مرتجعین همه چیز تضعیف شده، انسانها آزادانه همسر و پارتنر خودشان را انتخاب میكنند. این انتخاب از سن بسیار پائین و جوان شروع می شود و دختر و پسر و زن و مرد هر دو، با چشم باز و انتخابی نسبتا آزاد و كامل پارتنر خود را انتخاب می كنند. ولی در ایران خیلی از ازدواج ها به زور اجبار است و ازدواج تحمیلی است. یكی از علل بیشتر شدن طلاق در ایران به همین دلیل است كه دو نفر همدیگر را ندیده و نمیشناسند و به مرور اختلافات آنها مشخص میشوند و زندگی به جهنم تبدیل میشود.
استقلال زنان و طلاق
به نظر من آمار بالای طلاق می تواند مشخصه استقلال زنان باشد. منظورم از استقلال زنان، استقلال اقتصادی از مردان خانواده است. زن در جامعه ای سنتی ملك مرد است. زنی كه از لحاظ اقتصادی به درآمد مرد زنده است، هم زندگی با همسر و هم طلاق برای او هر دو فاجعه اند. تن دادن به ازدواج با مردی كه او را به اختیار خود در كمال آرامش و آزادانه انتخاب نكرده است، یعنی تن دادن به تجاوز هر روزه جنسی. طلاق هم به معنای بیخانمان شدن و از دست دادن تأمین اقتصادی زن و همچنین از دست دادن فرزندانش است. طلاق برای زنی كه دستش به هیچ بیمه ای بند نیست، برای زنی كه شغلی كه زندگی حداقلش با آن تأمین شود، یعنی بیخانمانی و به دامن باندهای سواستفاده كن از ضعیفان و بی سرپرستان افتادن. و این سرنوشت امروزه زنان در ایران است. طلاق یعنی از دست دادن فرزندان، حق ندیدن فرزند برای همیشه، با طعنه و تحقیر دیگران روبرو شدن، ضربه خوردن روحی و غیره.
با این وضعیت چرا این همه زن به طلاق روی می آورند؟ از دید جامعه شناسی می توان به دو جواب متفاوت به این موضوع فكر كرد. اول اینكه زنان ایران دیگر حاضر به تمكین به این وضعیت نیستند و به همین دلیل هم بخش عاصی تر این جامعه همین زنان هستند. نسل جوانتر زنان ایران دیگر خودش را مقید و متعهد به تفكرات سنتی در آن جامعه نمی داند. اینطور فكر نمیكند كه طلاق بد است و باید سوخت و ساخت. این نسل به جنگ این فرهنگ عقب مانده رفته و حاضر نیست زندگی خودش را بخاطر فرهنگ عقب مانده ایی كه به جامعه تحمیل شده است فدا كند.
به نظر من آمار بالای طلاق می تواند مشخصه استقلال زنان باشد. منظورم از استقلال زنان، استقلال اقتصادی از مردان خانواده است. زن در جامعه ای سنتی ملك مرد است. زنی كه از لحاظ اقتصادی به درآمد مرد زنده است، هم زندگی با همسر و هم طلاق برای او هر دو فاجعه اند. تن دادن به ازدواج با مردی كه او را به اختیار خود در كمال آرامش و آزادانه انتخاب نكرده است، یعنی تن دادن به تجاوز هر روزه جنسی. طلاق هم به معنای بیخانمان شدن و از دست دادن تأمین اقتصادی زن و همچنین از دست دادن فرزندانش است. طلاق برای زنی كه دستش به هیچ بیمه ای بند نیست، برای زنی كه شغلی كه زندگی حداقلش با آن تأمین شود، یعنی بیخانمانی و به دامن باندهای سواستفاده كن از ضعیفان و بی سرپرستان افتادن. و این سرنوشت امروزه زنان در ایران است. طلاق یعنی از دست دادن فرزندان، حق ندیدن فرزند برای همیشه، با طعنه و تحقیر دیگران روبرو شدن، ضربه خوردن روحی و غیره.
با این وضعیت چرا این همه زن به طلاق روی می آورند؟ از دید جامعه شناسی می توان به دو جواب متفاوت به این موضوع فكر كرد. اول اینكه زنان ایران دیگر حاضر به تمكین به این وضعیت نیستند و به همین دلیل هم بخش عاصی تر این جامعه همین زنان هستند. نسل جوانتر زنان ایران دیگر خودش را مقید و متعهد به تفكرات سنتی در آن جامعه نمی داند. اینطور فكر نمیكند كه طلاق بد است و باید سوخت و ساخت. این نسل به جنگ این فرهنگ عقب مانده رفته و حاضر نیست زندگی خودش را بخاطر فرهنگ عقب مانده ایی كه به جامعه تحمیل شده است فدا كند.
No comments:
Post a Comment